معنی جاندار کوچک آبزی

حل جدول

جاندار کوچک آبزی

ئیدر

هیدر


جاندار کوچک ابزی

ئیدر, هیدر.


جاندار

ذی حیات

ذی روح


نوعی آبزی کوچک دریایی

شاه‌ ماهی

فرهنگ عمید

جاندار

نگاهبان، پاسبان، حافظ جان،
محافظ مخصوص پادشاه که در قدیم با شمشیر در کنار سلطان بود: ندیم و حاجب و جاندار و دستور / همه خفتند خسرو ماند و شاپور (نظامی۲: ۲۸۱)، وگر کندرای است در بندگی / ز جانداری افتد به خربندگی (سعدی۱: ۱۹۵)،

انسان، حیوان، و گیاهی که جان داشته باشد، ذی‌روح،
[مجاز] مستحکم، بادوام،


آبزی

ویژگی جانوری که در آب زندگی کند، جانوران دریایی،

فرهنگ معین

آبزی

(اِفا.) جانوری که در آب زندگی می کند.

فرهنگ فارسی هوشیار

آبزی

جانوران دریایی

گویش مازندرانی

جاندار

ژاندارم، تفنگ دار، قوی، درشت

فارسی به آلمانی

جاندار

Beleben, Lebend, Lebendig, Lebensunterhalt (m), Lebensweise (f)

واژه پیشنهادی

جاندار

اندامگان

فارسی به عربی

جاندار

متحرک

معادل ابجد

جاندار کوچک آبزی

328

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری